معنی

[ هَ هَ رَ ] (ع مص، اِ) آواز میش. (منتهی الارب). اسم صوت الضأن. (اقرب الموارد). || خندهٔ بیهوده. (منتهی الارب). خندیدن به باطل. (اقرب الموارد). رجوع به هرهر و هرهر کردن شود. || اسم بانگ شیر بیشه. (منتهی الارب). زئیر الاسد. (اقرب الموارد). || بر آب خواندن و آوردن گوسفند را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || جنبانیدن چیزی را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || ستم و دست درازی نمودن. (منتهی الارب). تعدی بر کسی. (اقرب الموارد). || حکایت کردن از بانگ هندیان در جنگ. (منتهی الارب). حکایت صوت هند در حرب. (اقرب الموارد).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.