نوعی الکترود فلزِ پرکُن بهصورت سیم یا تسمه یا میله بدون روکش [مهندسی جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی الکترود فلزِ پرکُن شامل یک سیم فلزی با روکش نازک [مهندسی جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب]
الکترودی که پتانسیل آن ناشی از جریان عبوری از آن نیست [ژئوفیزیک]
← نیمپیل کالومل [خوردگی]
← نیمپیل کالومل [شیمی]
نوعی الکترود در پیلهای برق شیمیایی/ الکتروشیمیایی که گیرنده یا دهندۀ جریان به الکترود آزمون است [شیمی]
گیرهای مکانیکی برای ثابت نگهداشتن الکترود در محل مشعل جوشکاری یا برشکاری یا افشانش [مهندسی جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب]
شمعی که الکترود جانبی آن جناقیشکل است [قطعات و اجزای خودرو]
شمعی که دارای یک الکترود مرکزی است و بدنۀ شمع نقش الکترود جانبی را ایفا میکند [قطعات و اجزای خودرو]
مقاومت الکتریکی میان الکترود و مادهای که با آن در تماس است [ژئوفیزیک]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.