همراه با پافشاری، بیچون و چرا، بیبرو برگرد، به هیچ گونهای، به هیچ گونه، با پافشاری
فرهنگ واژههای سره
[ اِ ] (اِخ) اکیدنه . شیطان خیالی است که نیم وی زن و نیم وی مار است. (از لاروس).
لغتنامه دهخدا
[ اَ دَ ] (ع ص) اکیدة. مؤنث اکید. به معنی استوار و محکم: اوامر اکیده. (از یادداشت مؤلف). رجوع به اکید شود.
وضعیتی در بازی که در آن یک راهبرد، بهطور مطلق، برتر از راهبردهای دیگر باشد [اقتصاد]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ نِ دَ ] (مص) از دینی به دین دیگر شدن و اختیار دین دیگر کردن. (برهان قاطع). رجوع به نغوشا شود.
= * پاک کردن
فرهنگ فارسی عمید
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.