رهنمودان، پیشوایان
فرهنگ واژههای سره
[ مَ / مِ ] (ق) اینچنین. همچنین. (برهان) (آنندراج). همچنین. (غیاث اللغات). اینچنین. (رشیدی): ایمه از این خاک تیره فام که برخاست تا که نه در پای پیل ممتحن افتاد. مجیر بیلقانی. سیمرغ فارغم ...
لغتنامه دهخدا
[ اَ مَ / مِ ] (نف مرکب) جاگیردار عطیهٔ شاهی. (آنندراج) (اشتینگاس).
[ یِ مَ ] (ع ص) دائمة. مؤنث دایم. دائم: قضیهٔ دایمه (دائمه)؛ قضیه ای است که حکم در آن بدوام نسبت محمول به موضوع باشد اعم از آنکه دوام در ضمن ضرورت باشد یا نه، بنابراین قضیهٔ دایمه اعم از ...
۱. = لایم ۲. (اسم مصدر) سرزنش.
فرهنگ فارسی عمید
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.