نصیبة
معنی
[ نَ بَ ] (اِخ) زنی جراح که در جنگ
احد چند تن از کسان و فرزندان وی کشته
شدند و او با این همه به زخم بندی مجروحین
اشتغال ورزید و سپس به جنگ پرداخت و
چون زه کمانش گسیخت گیسوان خود را برید
و زه کمان ساخت. (یادداشت مؤلف). رجوع
به نسیبة شود.