معنی

[ نَ شُ تَ / تِ ] (ن مف مرکب) ناشسته. ناشور. شسته ناشده. مقابل شسته : روی ناشسته چو ماهش نگرید چشم بی سرمه سیاهش نگرید. || تطهیر ناکرده. ناپاک. - امثال: نشسته پاک است.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.