[ نَ ] (اِ) جائی که بر آن آفتاب نتابد یا در
بعضی اوقات سال بتابد. (فرهنگ نظام).
موضعی را گویند از کوه و غیر آن که در آنجا
آفتاب هرگز نتابد یا کمتر برسد. (برهان قاطع)
(آنندراج) (از جهانگیری) (از انجمن آرا).
مقابل بتو که جای آفتاب تاب است. (انجمن
آرا). جائی که در آن شعاع خورشید هرگز
نتابد. (ناظم الاطباء). مخفف نسار است و
مقابل آفتابگیر و بتو [ مبدل بتاب ] . (از
فرهنگ نظام). || مرده. (برهان قاطع) (ناظم
الاطباء). مقابل زنده. (برهان قاطع). در اوستا
نسو به معنی لاشه و مردار و آنچه فاسد و
گندیده شده باشد خواه از انسان و خواه از
جانور. غالباً گویند «دروج نسو» و از آن دیو
مردار و لاشه اراده می کنند. نسو در تفسیر
پهلوی به نساک گردانیده شده و هنوز هم این
کلمه در ادبیات زردشتیان به شکل نسا باقی
است و نساسالار کسی است که مرده را از در
دخمه به درون دخمه می گذارد. (از حاشیهٔ
برهان قاطع چ معین از یشتهای پورداود ج ۱
ص ۱۵۳).