[ خَ مَ دی یَ ] (ع اِ) آنکه وسیله و اسباب سفر بمسافر کرایه می دهد. || کشتی ران. (دزی ج ۱ ص ۳۶۷).
لغتنامه دهخدا
[ شَ لَ دی یَ ] (ع اِ) نوعی از کشتی. (از اقرب الموارد). رجوع به شلندة شود.
[ عِ مِ کِ دی یَ ] (اِخ) از زنان صاحب رای و خرد و فصیح و بلیغ و فاضل و ادیب، در عهد حارث بن عمرو ملک کنده است. رجوع به عصام (ابن شهبربن...) شود.
[ عِ دی یَ ] (اِخ) گروهی از سوفسطائیه اند که ثبوت حقایق را انکار دارند، و حقایق اشیاء را تابع اعتقادات شمارند و گویند اگر شیئی را جوهر پنداریم جوهر است و اگر عرض بدانیم عرض است و اگر معتقد ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.