معنی

[ نُ سَ ] (ع مص) نامبارک و شوم بودن چیزی یا کسی. (فرهنگ نظام). نحوسة. || (اِمص) بداختری. نافرجامی. شآمت. بدبختی. نامبارکی. (ناظم الاطباء). ادبار. شومی. نحسی. نحوسة: باد عمرت بی زوال و باد عزت بیکران باد سعدت بی نحوست باد شهدت بی شرنگ. منوچهری. رجوع به نحوسة شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.