معنی

[ نِ لَ / نُ لَ ] (ع مص) کابین زن دادن بی عوضی و بی طلبی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). مهر زن را دادن. (اقرب الموارد). اسم مصدری است نحل را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کاوین فرادادن به خوش منشی. (تاج المصادر بیهقی). || عطا کردن بدون عوض. (از اقرب الموارد). || پیدا کردن و نامیدن کابین را. (منتهی الارب) (آنندراج). || دادن. (زوزنی). || دعوی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). || ادعای مَهر کردن و خواهانی نمودن. (ناظم الاطباء). || (اِ) مذهب. دیانت. (اقرب الموارد). || عطیة. هبة. (المنجد). عطیهٔ بی طلب. نحلان. (یادداشت مؤلف). ج، نُحَل، نِحَل.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.