= عذر
فرهنگ فارسی عمید
[ اَ ] (ع اِ) جِ عُذر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جِ عُذر، بمعنی بهانه. (آنندراج). جِ عُذر، بمعنی حجت. (از اقرب الموارد): برگشا گنجینهٔ اسرار را در سیوم دفتر بهل اعذار را.مولوی. و عذ ...
لغتنامه دهخدا
[ اِ ] (ع مص) عذر آشکار کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). عذر کردن. (غیاث اللغات). عذر را نمایاندن. (از اقرب الموارد). || پیدا کردن عذر را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطبا ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.