نایب‌مناب

معنی

[ یِ مَ ] (ص مرکب) جانشین. خلیفه. قائم مقام. (از ناظم الاطباء). رجوع به نائب مناب شود. نای بند. [ بَ ] (اِخ) از دهات دهستان تمیمی بخش کنگان شهرستان بوشهر است، در ۸۵ هزارگزی جنوب شرقی کنگان و ۵ هزارگزی جادهٔ شوسهٔ سابق کنگان به لنگه. در جلگهٔ گرمسیری در ساحل دریا واقع است و ۲۶۱ تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش غلات، خرما و تنباکو و شغل مردمش زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.