ناشناخته
معنی
[ شِ تَ / تِ ] (ن مف مرکب)
ناشناخت. مجهول. نکره. غیرمعلوم. (از ناظم
الاطباء). || ناشناس. غریب. بیگانه. که
شناخته و معروف و آشنا نیست : با
ناشناخته هم سفر مباش. (خواجه عبداللََّه
انصاری). || (ق مرکب) بناشناس.
متنکروار. متنکراً.