مواقفة
معنی
[ مُ قَ فَ ] (ع مص) مواقفه. وقاف.
(منتهی الارب). با کسی فراایستادن در کار و
یا در جنگ و پیکار. (منتهی الارب)
(آنندراج). با کسی در جنگ بایستادن. (از
تاج المصادر بیهقی). و رجوع به مواقفه شود.
|| ایستادن خواستن. (منتهی الارب).
استادن خواستن. (آنندراج). درخواست
نمودن از کسی وقوف و ایستادن بر امری را.
(ناظم الاطباء).