(اِ تِ) [ ع. ]۱- (مص ل.)شایسته بودن.۲- (اِمص.) شایستگی، لیاقت. ج. استحقاقات.
فرهنگ فارسی معین
شایستگی، سزاواری
فرهنگ واژههای سره
[ اِ تِ ] (ع مص) سزاوار شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب). سزاواری. سزاوار بودن. استیجاب. شایستگی. لیاقت. قابلیت. برازندگی. زیبندگی. اهلیت: اگر من که صاحب دیوان رسالتم و مخاطب ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.