(اِ تَ) (ص.) نک ستبر.
فرهنگ فارسی معین
(اِ تَ رَ) (اِ.) معرب استبرک.۱- دیبا، دیبای ستبر، پارچهای که با زر و ابریشم بافته شود.۲- نام دو گونه درختچه که در نقاط گرمسیری میرویند. از گیاهان کائوچویی ایران هستند. ...
[ اِ تَ رَ ] (اِ) استبرک. از درختان کائوچوئی ایران است و در نقاط گرمسیر و سواحل جنوبی و از خوزستان تا مکران و بلوچستان همه جا از ارتفاع ۹۵۰ (در منصورآباد لار) تا ۱۱۰۰ (در اطراف بم) دیده شد ...
لغتنامه دهخدا
[ اِ تَ رَ ] (اِ) دیبای گنده و سطبر. رجوع به استبرق شود.
گونهای از ابرهای کومهای که گسترش قائم مختصری دارد و عموما مسطح به نظر میرسد [علوم جَوّ]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.