منفخه
معنی
[ مِ فَ خَ / خِ ] (از ع، اِ) منفخ. دم. دم
آهنگران. (یادداشت مرحوم دهخدا).
|| آلتی کاواک که بوسیلهٔ آن دارویی یا
غباری یا مایعی را در گلو و بینی و گوش و
مانند آن دمند. (یادداشت مرحوم دهخدا):
لهات را چون فرودآمده باشد باز جای برد
[ نوشادر ] چون به منفخه اندردمند. (الابنیه
فی حقایق الادویه) (یادداشت ایضاً).