معنی

[ مُ صَ رَ ] (ع اِ) جای برگشتن. (ناظم الاطباء). مرجع. جای بازگشت : نیست جز درگاه تو دست امل را معتصم نیست جز نزدیک تو پای خرد را منصرف. عبدالواسع جبلی (دیوان چ صفا ج ۱ ص ۲۳۱). کف همی بینی روانه هر طرف کف بی دریا ندارد منصرف.مولوی. || مهرب. مفر. ملجأ: گر زلیخا بست درها هر طرف یافت یوسف هم ز جنبش منصرف. مولوی (مثنوی چ خاور ص ۲۹۷). || (مص) برگشتن. (ناظم الاطباء). بازگشت. بازگشتن : به وقت منصرف از بهر ارمغانی راه بشارتی ز قدومش به اصفهان برسان. کمال الدین اسماعیل (چ حسین بحرالعلومی ص ۲۲۰).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.