منتفع
معنی
[ مُ تَ فِ ] (ع ص) سودیابنده.
(آنندراج). سودیابنده و یا آنکه سود می برد و
فایده می یابد و سودمند می گردد از هر چیزی.
سودیافته و منفعت حاصل کرده. (از ناظم
الاطباء). سودبرده. بهره یافته. برخوردار.
فایده برنده. نفع برنده. سودیاب. (یادداشت به
خط مرحوم دهخدا). رجوع به انتفاع شود.
- منتفع شدن؛ سود بردن و سودمند
گردیدن. (ناظم الاطباء). برخوردار گشتن.
بهره بردن. فایده بردن : دوستان و
برادرخواندگان امروز از یکدیگر منتفع
نشوند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص ۶۴).
نان و خوان از آسمان شد منقطع
بعد از آن زآن خوان نشد کس منتفع.
مولوی.
بواسطهٔ وجود بشریت مردم از او منتفع شوند.
(مصباح الهدایه چ همایی ص ۱۳۳).