مقطوف
معنی
[ مَ ] (ع ص) چیده شده و گویند ثمر
مقطوف. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
|| (در اصطلاح عروض) اجزای عروضی
که بدان قطف راه یافته باشد. (از اقرب
الموارد). فعولن چون از مفاعلتن خیزد آن را
مقطوف خوانند و بسبب آنکه بدین زحاف از
این جزو دو حرف و دو حرکت افتاده است آن
را به قطف (ثمار) تشبیه کردند. (المعجم چ
دانشگاه ص ۷۴).