مقطعة
معنی
[ مَ طَ عَ ] (ع اِ) الصوم مقطعة للنکاح؛
یعنی روزه مانع آرامش با زن و سبب قطع آن
است. (منتهی الارب)؛ روزه مانع جماع است
و سبب قطع آن. (ناظم الاطباء). گویند: الهجر
مقطعة للود؛ یعنی هجران موجب قطع دوستی
است. (از اقرب الموارد). || محل قطع. (از
اقرب الموارد).