مفرج
معنی
[ مُ رَ ] (ع ص) کشته که کشندهٔ او را
ندانند. (مهذب الاسماء). کشته که در دشت،
دور از ده یافته شود. (منتهی الارب)
(آنندراج) (از ناظم الاطباء). کشته که در
بیابان دور از آبادی یافته شود و قاتل او معلوم
نباشد. (از اقرب الموارد). || آنکه اسلام
آورده و با کسی موالات نکرده. و منه
الحدیث: لایترک فی الاسلام مفرج؛ ای اذا
جنی جنایة کان علی بیت المال لانه لا عاقلة
له. و نیز مفرح با حاء مهمله گفته اند. (منتهی
الارب). آنکه اسلام آورده و با کسی موالات
نکرده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). || کسی که فرزند ندارد و گویند
کسی که عشیره ندارد. || کسی که مال ندارد
(از اقرب الموارد). || گذاشته و یک سو
شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب).