پرهیزِش، گریز، دوری، پرهیز کردن
فرهنگ واژههای سره
[ اِ تِ ] (ع مص) احتراز. پرهیز. پرهیز کردن. پرهیزیدن. دور شدن. (منتهی الارب). دوری جستن. تجنب. تجانب. دوری. کناره کردن. گریختن از: مانا جناب بستی با منعمان دهر زین روی باشد از همگان اجتناب ...
لغتنامه دهخدا
دوری کردن، دوری جستن، پرهیز کردن، پرهیز
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.