[ اِ ] (ع مص) بسیار خربزه کِشتن. (زوزنی). بسیار شدن خربزه در زمین.
لغتنامه دهخدا
( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ بطل ؛ دلیران.
فرهنگ فارسی معین
هیچسازی، ناچیز کردن، بی هُدهسازی
فرهنگ واژههای سره
باطل کردن؛ لغو کردن.
فرهنگ فارسی عمید
[ اِ ] (ع مص) باطل کردن. نقض. رد. نسخ. الغاء. عزل کردن. شکستن. لغو کردن. اِقاله. نادرست کردن. تباه کردن. ناچیز کردن : بمجرد گمان... نزدیکان خود را مهجور گردانیدن و در ابطال ایشان سعی نمو ...
[ اِ ] (ع مص) جامه را آستر کردن. جامه را بطانه کردن. زیره دادن جامه ای را. || تنگ برکشیدن ستور را. || شمشیر زیر کش گرفتن. || از خواص خود کردن. صاحب سرّ خود گردانیدن. درونی و خاصه کردن ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.