مصطفی لطفی

معنی

[ مُ طَ فا لُ ] (اِخ) ابن‌ محمدبن محمدحسن لطفی منفلوطی (1289 - 1343 هـ . ق.). در انشاء و ادب و شعر نبوغی داشت. در الازهر تحصيل علم کرد و به‌ شيخ محمد عبده پيوست و هفت سال به زندان‌ افتاد و به مقامات بلند رسيد. آثار بسياری از او برجاست، و از آن جمله است: 1 - النظرات. 2 -فی سبيل التاج. 3 -العبرات. 4 - مجدولين. (از الاعلام زرکلی).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.