معنی

[ مُ صَ‌دْ دِ ] (ع ص) کسی که‌ جداجدا می‌کند. (ناظم الاطباء). جداکننده. (غياث). || آنکه دردسر می‌رساند. (ناظم‌ الاطباء). دردسررساننده. (غياث). گران. دردسردهنده. مايهٔ دردسر. تصديع‌افزا. سردردآرنده. سردردآور. (يادداشت مؤلف). هر چيزی که دردسر آورد و آزار رساند و اذيت کند. - مصدع اوقات شدن؛ زحمت رسانيدن و آزار دادن. - مصدع شدن؛ دردسر آوردن و اذيت‌ کردن. (ناظم الاطباء). دردسر دادن. دردسر آوردن. (يادداشت مؤلف). - || زحمت رسانيدن. (ناظم الاطباء). زحمت دادن.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.