[ گَ ] (ق مرکب) آن زمان. آن وقت. در آن حال : بهرام، آنگهی که بخشم افتی بر گاه اورمزد دُرافشانی.دقیقی. کشیدندشان خسته و بسته زار بجان خواستند آنگهی زینهار.فردوسی. سوی زال کرد آنگهی سام رو ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.