[ تَ / تِ ] (ن مف / نف) درهم کرده. مخلوط. ممزوج. مشوب. مختلط. ملبوک. آگسته. مدوف : طلخی و شیرینیش آمیخته ست کس نخورد نوش و شکر بآپیون.رودکی. - آمیخته تر بودن با کسی یا چیزی؛ سازگارتر، م ...
لغتنامه دهخدا
← عمق لایۀ آمیخته [علوم جَوّ]
واژههای مصوب فرهنگستان
یک واحد خانوادگی متشکل از والدینی که هر دوی آنها از روابط پیشین خود فرزندانی تحت تکفل خویش دارند |||متـ . خانوادۀ بازساخته reconstituted family [باستانشناسی] ...
سنگ کنگلوِمرایی سختشدهای که فاقد جورشدگی و دارای ماسه و ذرات نسبتا درشت در خمیرۀ گِلی است [زمینشناسی]
رگهای که با آمیزش خویشاوندی مکرر در اکثر ژنهای آن جورزاگی (homozygosity) برقرار شده باشد [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ...
ضخامت لایۀ آمیخته که سقف آن را لایهای از هوا با وارونگی دمای کلاهکی یا پایداری ایستایی مشخص میکند|||متـ . ارتفاع آمیختگی mixing height||| ارتفاع لایۀ آمیخته mixed-layer height, ...
لایۀ پایدار ایستای هوا در قلۀ لایۀ مرزی جوّ [علوم جَوّ]
کِشَندی که در آن، یک موج روزانه، بهدلیل نابرابری در ارتفاع دو فراکِشنَد یا دو فروکِشَندی که در هر روز کِشنَندی رخ میدهند بهوضوح قابل مشاهده است [اقیانوسشناسی] ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.