معنی

[ مُ تَ دَ ] (ع ص، اِ) آنکه از او نگهداری امانتی را خواسته باشند. (از اقرب الموارد). امانت نگهدار. امانت دار. || آنچه به امانت نزد کسی سپرده باشند. (از اقرب الموارد). مالی که ودیعه گذارند. امانت. امانتی. رجوع به استیداع شود: گفتند امامت او مستودع بود یعنی ثابت نبود. (جهانگشای جوینی). || امانت گاه. (غیاث) (آنندراج). مکان ودیعه نهادن و حفظ کردن. (از اقرب الموارد). || زهدان. (از منتهی الارب). جای طفل در شکم. (از اقرب الموارد). || جای آدم و حوا در بهشت. (ناظم الاطباء). || گور. (ناظم الاطباء). و رجوع به استیداع شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.