مستمری
معنی
[ مُ تَ مِ رْ ری ] (ص نسبی، اِ)
آنچه به کسی از نقد یا جنس بطور استمرار
ماهانه و یا سالانه دهند. (ناظم الاطباء).
وظیفه. راتبه. راتب. ورستاد. حقوق :
ارقام مناصب، خواه به مهری که در نزد
مهرداران ضبط است می رسیده یا نمی رسیده.
رسوم مستمری خود را اخذ می نموده اند.
(تذکرةالملوک ص ۲۶).
- مستمری خوار؛ مستمری خور.
وظیفه بگیر.
- مستمری گیر؛ وظیفه بگیر.