مستسعد
معنی
[ مُ تَ عَ ] (ع ص) نعت مفعولی از
استسعاد. نیک بخت و مبارک و میمون و
کامران. (آنندراج) (ناظم الاطباء). بهره مند.
رجوع به استسعاد شود: قیاصرهٔ روم به
شرف ادراک خدمتش اگر مستسعد
گشتندی... (جهانگشای جوینی).
گر کسی می گفتشان کاین سو دوید
تا از این اشجار مستسعد شوید.
مولوی (مثنوی).