مستحب
معنی
[ مُ تَ حَ ب ب ] (ع ص) نعت
مفعولی از مصدر استحباب. دوست
داشته شده. (آنندراج) (اقرب الموارد).
|| پسندیده شده. (ناظم الاطباء). مستحسن.
(اقرب الموارد). گزیدهٔ بر. مرجَّح. و رجوع به
استحباب شود. || در اصطلاح فقهی، آن
فعل از عبادات که رسول (ص) ثواب آن بیان
فرموده یا گاهی خود کرده باشد. (از غیاث)
(آنندراج). رسم مشروع افزون بر فرض و
واجب، و گویند مستحب آن است که شارع را
تمایل بدان باشد ولی آن را واجب نکرده
است. (از تعریفات جرجانی). آنچه بر فعل آن
ثواب است، اما بر ترک آن عقاب نیست. و
رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
مقابل واجب. سنت. مسنون. مندوب. طاعت
که نه فریضه بود. عملی است که فعلش راجح
بود و از ترکش منع نباشد.