[ مُ ] (اِ) مرداسنگ. (ناظم الاطباء). مُرتَک. (شعوری). رجوع به مرداسنگ و مرتک شود.
لغتنامه دهخدا
[ مُ زَوْ وِ ] (حامص) تزویر و ریا و مکر و فریب و غدر. حالت و چگونگی مزور بودن : دور باش از مزوری که به مکر دام قرطاس دارد و انقاس.ناصرخسرو. خنجر گندنائیت هم به کدوی مغز او میدهدش مزوری تا ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.