مروارید بستن

معنی

[ مُ رْ بَ تَ ] (مص مرکب) بندکردن مروارید: از این سو زهره در گوهر گسستن وزان سو مه به مروارید بستن.نظامی. || کنایه از خدمت و منصب نویافتن و ترقی در احوال بهم رسیدن. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). || خجل شدن و خجالت کشیدن. (برهان) (آنندراج).

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.