مراجعت
معنی
[ مُ جَ / جِ عَ ] (از ع اِمص)
مراجعه. مراجعة. بازگشتن. (از غیاث
اللغات). بازآمدن : علاجی در وهم نیامد
که موجب صحت اصلی تواند بود و بدان از
یک علت مثلاً ایمنی کلی حاصل تواند آمد
چنانکه طریق مراجعت آن بسته ماند. (کلیله و
دمنه). رجوع به مراجعه شود.
|| رجوع. بازگشت. برگشت. توبه :
پیراهن خلاف به دست مراجعت
یکتا کنیم و پشت عبادت دوتا
کنیم.سعدی.
- مراجعت دادن؛ برگرداندن. بازگرداندن.
برگشت دادن.
- مراجعت کردن؛ رجوع کردن.
بازگردیدن. بازآمدن. برگشتن.