معنی

۱. حداقل میزان لازم برای تحریک یک عصب حسی: آستانهٴ شنوایی. ۲. قطعۀ زیرین چهارچوب در یا پنجره. ۳. نقطۀ آغاز یک عمل: در آستانهٴ ازدواج. ۴. = آستان ۵. [قدیمی، مجاز] زن؛ همسر.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.