معنی

[ مُ رِ ] (اِخ) مرتضی قلی بیگ بن سلطان حسن شاملو، از رؤسای عشایر ترک بود و در شعر و موسیقی و خطاطی دست داشت. وی به هندوستان مسافرت کرد و به ۱۰۲۰ هـ . ق. در همانجا درگذشت. به حکم وصیت او دیوانش بوسیلهٔ تقی اوحدی جمع و تدوین گردید. از اوست: زان گونه غریبانه به زندان تو مردیم کایام نشد آگه و تقدیر ندانست. (از ریحانة الادب ج ۵ ص ۱۸۹).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.