[ جِ بِ لْ لی ] (ع ص نسبی) خلقی. طبیعی. (از آنندراج). منسوب به جِبِلَّه. همچنانکه طبیعی منسوب به طبیعة است یعنی ذاتی است و در اثر اعمال فطرة یا باریتعالی در بدن بوجود آمده است. (از اقرب ال ...
لغتنامه دهخدا
[ جَ بَ ] (اِخ) امام، بدیع الزمان، سید عبدالواسع بن عبدالجامع بن عمربن ربیع غرجستانی جبلی. از شعراء کرام و ادیبان والامقام روزگار غزنویه و آل سلجوق است. وی از خاندانی علوی بود و در غرجستا ...
[ جَ بَ ] (اِخ) (محمدبن عبدون ...) از اطبای اندلس است. وی در تاریخ ۳۴۷ هـ . ق. بسوی مشرق رهسپار شد، مدتی در بصره اقامت کرد، سپس به مصر رفت و در شهر فسطاط شد، در آن دیار به امور بیمارستانها ...
[ زَ / زِ نِ جَ بَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) زیتون بری است. (تحفهٔ حکیم مؤمن). زِغْبِج. عُتُم. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
[ سَ رْ وِ جَ بَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) ناژ. (زمخشری). عرعر. (تحفهٔ حکیم مؤمن). رجوع به سرو شود.
[ گُمْ بَ دِ جَ بَ لی یَ / یِ ] (اِخ) گنبد گبر. بنایی است تاریخی به شکل گنبدی منفرد در دامنهٔ شیوشگان (سیدحسین فعلی در کرمان) که به احتمال قوی از ابنیهٔ پیش از اسلام بوده و احتمالاً ابوعلی ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.