(اِ.) جانوری است آبزی و خونسرد با بدن پوشیده از فلس و چشمان مسطح که انواع گوناگون دارد.
فرهنگ فارسی معین
جانوری آبزی، مهرهدار، خونسرد، و دارای آبشش و باله که بعضی از انواع آن بدنی پوشیده از فلس دارند. * ماهی خاویار: (زیستشناسی) هریک از ماهیهای خوراکی غضروفی، شامل اوزنب ...
فرهنگ فارسی عمید
(اِ) ترجمهٔ سمک و حوت. (آنندراج). حیوانی که در آب زیست دارد و دارای ستون فقری می باشد و به تازی حوت نامند. (ناظم الاطباء). در اوستا، «مسیه» (ماهی). پهلوی، «ماهیک». هندی باستان، «مستیه»(ماه ...
لغتنامه دهخدا
(اِ مرکب) حشرهٔ خرد به درازای خرخاکی و تندروتر از آن لیکن به اندام ماهی، که در خانه ها دیده می شود با رنگی نقره ای یعنی سپید براق و فرود سوی تن او به نوکی منتهی می شود. (از یادداشت به خط ...
[ زَ رَ ] (معرب، اِ مرکب) داروی ماهی. سم السمک. ماهی زهره و آن را در دواها نیز به کار برند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نباتی است همچون شبرم، لیکن این دراز تر است و لون او اغبرگون است ...
هرنوع ماهی دریایی یا رودخانهای که برای خوردن یا تفریح و ورزش صید میشود [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
ماهیای که در حوضچه و تحت نظارت بهداشتی و تغذیه برنامهریزیشده پرورش داده میشود [علوم و فنّاوری غذا]
نوعی ماهی که در ژرفدریا زندگی میکند، اما برای تغذیه به تولیدات ناحیۀ پُرنور (photic zone) متکی است [اقیانوسشناسی]
نوعی ماهی که در کف یا نزدیک کف دریا زندگی میکند [اقیانوسشناسی]
تخم و کرمینۀ شناور ماهی که زندگی دروایی دارد [اقیانوسشناسی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.