[ ماهْ ] (اِ مرکب) به معنی ماهیانه
باشد و آن علوفه ای است که آن را ماه در ماه
به نوکران دهند. (برهان). ماهواره. همان
ماهانه است. و آن را ماهیانه نیز گویند چنانکه
مقرری سال را سالیانه گویند. (آنندراج)
(انجمن آرا). ماهیانه و شهریه و علوفه ای که
ماه بماه به نوکر دهند و جیره. (ناظم الاطباء).
حقوق و مستمری که هر ماهه به خدمتگزاران
و کارمندان دهند؛ المشاهره؛ چیزی به ماهوار
دادن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و
رجوع به ماهواره شود. || (ص مرکب)
ماه گونه. همچون ماه تابناک :
آن رخی که تاب او بد ماهوار
شد به پیری همچو پشت سوسمار.
مولوی.