[ تَ ] (ع مص) سست کردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کوتاهی کردن و با لفظ کردن و افتادن و بستن و رفتن و آمدن مستعمل. (آنندراج). ...
لغتنامه دهخدا
[ تَ نُ / نِ / نَ دَ ] (مص مرکب) کوتاهی نمودن. قصور ورزیدن : با تو ندهد دل که جفایی کنم از بیش هرچند بخدمت در، تقصیر نمایی.منوچهری. و رجوع به تقصیر و دیگر ترکیبهای آن شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.