[ تَ / تِ رْ قِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) پادزهر لان و لان نام کوهی است. (غیاث اللغات) (آنندراج) (از بهار عجم). و رجوع به مادهٔ قبل شود.
لغتنامه دهخدا
[ تَ / تِ رْ قِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) مخلصه. نوش گیاه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به نوش گیاه و تریاق الجبل شود.
[ تَ / تِ رْ قُ لْ اَ ] (ع اِ مرکب) تریاق الافاعی لمثرود یطوس تریاق اکبر. تریاق فاروق. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تریاق فاروق و تریاق شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.