(تَ ذَ کُّ) [ ع. ] (مص ل.)۱- به یاد آمدن.۲- پند گرفتن.۳- یادآور شدن.
فرهنگ فارسی معین
[ تَ کِ رَ ] (ع مص) بیاد آوردن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). یاد آوردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). || پند دادن. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به تذک ...
لغتنامه دهخدا
بهیادآورنده؛ یادکننده.
فرهنگ فارسی عمید
[ مُ تَ ذَکْ کِ رَ ] (ع ص) امرأةُ متذکرة، زنی که به مردان ماند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.