معنی

[ لَ / لُو حِ مَ قَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) لوح تربت. لوح مزار. لوح قبر: حرام باد بر آن کوهکن شهادت عشق که لوح مرقدش از سنگ بیستون نکنند. محسن تأثیر.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.