۱. پرمیوه؛ پربار؛ پُربَر. ۲. پرفایده.
فرهنگ فارسی عمید
[ پُ ثَ مَ ] (ص مرکب) (درخت) پربر. بسیارثمر. که بار بسیار آورد. || پرنتیجه. پرفایده. که فایدهٔ بسیار دارد.
لغتنامه دهخدا
[ پُ ثَ مَ ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی پرثمر.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.