گیسوبریده

معنی

[ بُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب) گیس بریده. کنایه از زن بی حیا و در تداول عامه دشنامی است. زن بی حیای هرزه چانه. (از بهارعجم) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء): پوشیده جامه دختر رز، ته نما ببین مستوری لباسی گیسوبریده را. واله هروی (از بهار عجم). رجوع به گیس بریده شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.