گوهرنشان
معنی
[ گَ / گُو هَ نِ ] (نف مرکب)
نشانندهٔ گوهر و دُرّ. || (ن مف مرکب)
گوهرنشانده. گوهر که در آن به کار رفته باشد.
که در او گوهر نشانده باشند:
چنین زیور نغز گوهرنشان
به نوشابه دادند گوهرکشان.نظامی.
ز طوق زر و تاج گوهرنشان
شد از سرفرازان و گردنکشان.نظامی.
|| فصیح. بلیغ :
دهان و لبش بود گوهرفشان
سخن گفتنش بود گوهرنشان.فردوسی.