= گودره
فرهنگ فارسی عمید
[ گُو دَ ] (اِخ) دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز که در ۷ هزارگزی شمال دهدز، کنار راه مالرو لفنیان به گردبندان واقع شده است. کوهستانی و معتدل است. ۱۰۵ تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات ...
لغتنامه دهخدا
[ دِ ] (اِخ) ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم واقع در ۲۴ هزارگزی شمال باختری راین و ۲۷ هزارگزی باختر شوسهٔ بم به کرمان. سکنهٔ آن ۳۵ تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۸).
[ گُو دَ ] (اِخ) دهی است از دهستان کل تپهٔ فیض اللََّه بگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در ۳۰۰۰۰ گزی شمال خاوری سقز و کنار رودخانهٔ جغتو. کوهستانی و سردسیر و دارای ۸۰ تن سکنه است. آب آن از ر ...
[ دَ ] (اِخ) هشت فرسخ میانهٔ جنوب و مشرق گله دار است. (فارسنامهٔ ناصری).
[ گُو رَ ] (اِخ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر که در ۱۰۸۰۰۰ گزی جنوب خاوری کنگان، کنار راه فرعی لار به گله دار واقع شده است. جلگه و گرمسیر مالاریایی است و سکنهٔ آن ۹۲ تن ...
[ گَ دَ رَ ] (اِخ) نام پسر شاپور. (برهان) (رشیدی) (آنندراج). رجوع به گودرز شود.
[ گَ دَ رَ ] (اِخ) نام پهلوانی باشد از ایران. (برهان). رجوع به گودرز شود.
[ گُ دِرْ ] (اِخ) مرکز بخش سِن ماریتیم از ناحیهٔ لوهاور (در فرانسه) که ۱۶۳۰ تن جمعیت دارد.
[ حَ سَ دِ دَ ] (اِخ) دهی است از دهستان گل تپه فیض اللََّه بیگی بخش مرکز شهرستان سقز در ۲۸هزارگزی شمال خاور سقز و دوهزارگزی جنوب گودرز. کوهستانی و سردسیر است. ۹۰ تن سکنهٔ سنی کردی زبان دا ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.