گوبل
معنی
[ بَ ] (اِخ) گوبَله. یکی از شهرهای
بزرگ و نامور فینیقیه که در شمال واقع بود و
یونانیان آن را بوبلس نامیده اند و اکنون شهر
کوچکی است به نام جبیل (جبله). این شهر و
بسیاری از شهرهای دیگر هر یک شهریار و
پرستشگاه بزرگی داشته... در اینجاست که
نمونهٔ کهن ترین خط فینیقی پیدا شده و همین
شهر در قدیم ازبرای کاغذ (پاپروس) نزد
یونانیان شهرتی داشت و از اینها گذشته مرکز
مهم بازرگانی میان مصر و یونان بود و آیین
ستایش اَدُنی از آنجا به ادیان کشورهای
همسایه نفوذی پیدا کرد. این شهر چنانکه از
نام کهن و نو آن برمی آید، بالای پشته ای
است، در کوه پایهٔ لبنان در میان بطرون و
جونیهٔ کنونی (در شمال بندر بیروت). چون
گوبله در پایهٔ لبنان بوده اهمیت خاصی
ازبرای بازرگانی چوبهای جنگل لبنان داشت،
به ویژه چوب سدر معروف که ازبرای
ساختمان مصریها به کار میرفت...
پاپروسهای مصری به همین بندرگاه می رسید
و از آنجا به یونان گسیل میشد... چون
یونانیان لوازم نوشتن خود را از این شهر به
دست می آوردند نام بیبلس (گوبله) نزد آنان
به معنی کتاب گرفته شده است و واژه های
بیبل (بایبل) که توراة و انجیل باشد و
بیبلیوتک یعنی کتابخانه در زبانهای کنونی
اروپا یادگاری است از نام شهر گوبله. در
همین شهر پرستشگاه الاههٔ فینیقی بعلات و معشوق جوانش اَدُنی برپا بود... گوبله به
واسطهٔ ستایش این دو پروردگار در تاریخ
ادیان اهمیتی به سزا دارد. آیین ازیریس و
زنش ایزیس دو پروردگار مصری، در
تحت نفوذ آیین بعلات و اَدُنی فینیقی بوده
گوبله از هر جهت مهم است و به خصوص
ازبرای موضوع ما که گفتیم کهنترین خط
فینیقی از زیر خاک آن دیار آشکار شده است.
در سال ۱۹۲۳ م. فرانسویان در سوریه
کاوشهایی کردند و از این سرزمین تاریخی
آثار بسیار گرانبها به دست آوردند، از آن
جمله در شهر گوبله تابوت پادشاه اخیرم پیدا شده که دارای نوشته ای است به خط
فینیقی. این نوشته نمودار کهنترین خط فینیقی
است. دانشمندان فرانسه این تابوت و کتیبه را
از سدهٔ سیزدهم ق. م. میدانند و این تاریخ
متکی بر این است که از آن گور یک پاره
ظرف به دست آمده که به روی آن نام
رامسس دوم فرعون مصر (۱۲۹۲ -
۱۲۲۵ ق.م.). نوشته شده است. برخی از
دانشمندان آلمانی آن را از سدهٔ یازدهم و
دوازدهم ق.م. دانسته اند. همچنین در سال
۱۹۲۵ م. در گوبله نیم تنهٔ پیکری پیدا شده که
دارای خطی است مانند خط تابوت اخیرم و
استاد دوسو آن را از سدهٔ سیزدهم ق.م.
دانسته است. (از فرهنگ ایران باستان تألیف
پورداود صص ۱۳۵ -۱۳۸).