[ گُ کَ دَ ] (مص مرکب) به رنگ گلنار درآوردن. به رنگ سرخ کردن : یکی زرد پیراهن مشکبوی بپوشید و گلنارگون کرد روی.فردوسی. چو بشنید رودابه آن گفتگوی برافروخت و گلنارگون کرد روی. فردوسی.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.